جدول جو
جدول جو

معنی ابراهیم بن عبید - جستجوی لغت در جدول جو

ابراهیم بن عبید
(اِ مِ نِ عُ بَ)
ابن رفاعۀ انصاری. از صحابۀ رسول صلی الله علیه وآله
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ مِ نِ وَ)
ابن عبدالملک، سیزدهمین خلیفۀ اموی. در سال 126 ه. ق. بخلافت رسید. در 132 هنگام هزیمت در جنگ با ابومسلم مروزی در نهرزاب نزدیک موصل غرق شد
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِعَ)
مکنی به ابواسحاق کبری و معروف به قرشی. از علمای نحو بوده و در 474 ه. ق. درگذشته است
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ عَ طی یَ)
ابواسحاق مقری. از علما و محدثین قرن ششم هجری و در بصره میزیسته است. اصطلاح محدث در فقه، تفسیر و کلام نیز تأثیرگذار بوده است، چرا که بسیاری از احکام دینی، ریشه در روایات نبوی دارند. محدثان با گردآوری دقیق احادیث، منابع فقهی را شکل دادند و به فقها کمک کردند تا براساس سنت صحیح، فتوا صادر کنند. بدون تلاش های محدثان، امکان استخراج صحیح احکام از منابع اسلامی بسیار دشوار می شد.
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ عَبْ با)
ابن محمد بن صول کاتب، مشهور به صولی. مترسل و شاعر مشهور. وفات 243 ه. ق. جد دوم او صول از مردم جرجان بوده. گویند فیروز و صول دو برادر بودند و قبل از آنکه جرجان را مسلمانان فتح کنند در این شهر امارت داشتند وبه دین زردشتی بودند و پس از اسلام محمد بن صول از داعیان بنی عباس بود و ابراهیم صاحب ترجمه و برادرش عبدالله به ذوالریاستین فضل بن سهل پیوسته و متقلد کارهای مختلف دولتی شدند. ابراهیم دیوان املاک و نفقات را درسرمن رأی متصدی بوده و در همان جا درگذشت. اشعارش بغایت نیکو و دیوان او معروف است. (وفیات). و صول نام یکی از قراء جرجان است و اصل آن چول باشد. و از اوست: کتاب رسائل. کتاب الدولهالعباسیه. کتاب العطر. کتاب الطبیخ. و ابن الندیم گوید دیوان او بیست ورقه است. و نیز ابن الندیم در جای دیگر آورده است که ابراهیم بن العباس یکی از بلغای سه گانه پس از بلغای عشرۀ ناس است و ظاهراً مراد ابن الندیم صاحب همین ترجمه باشد
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِصَ)
از رجال حدیث و بضعف روایت منسوب است
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ شَ)
یکی از امرای دولت بنی حفص است. وی در اواسط قرن هشتم هجری مدتی بر تونس استیلا یافته و مستقلاً حکومت راند. چون پدرش ابوبکر بن ابی الخطاب را سلطان ابوالبقا بقتل رسانیده بود از اینرو به شهید ملقب گشته است
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ سَ)
ابواسحاق رفاعی. نحوی و ادیب. از کودکی کور بود و در جامع واسط بدرس عبدالغفار حصبی حاضر میشد. از واسط به بغداد رفت و نزد سیرافی نحوی معروف، بتکمیل نحو پرداخت آنگاه بواسط برگشت و بتدریس مشغول شد و چندی بزبید بود. شهرت داشت که شیعی مذهب است و بدان جهت آزار بسیار میدید. او در سال 411 ه. ق. درگذشت
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ عَ)
ابن حسن بن محمد بن صالح عاملی کفعمی، ملقب به تقی الدین. عالم شیعی از مردم جبل عامل. در قرن نهم هجری میزیسته و از کتب او جنه الامان الواقیه وجنه الایمان الباقیه معروف به مصباح کفعمی که در سال 895 ه. ق. تألیف کرده مشهور است و دیگر نهایهالادب فی امثال العرب و کتاب فی فروق اللغه و قصاید کتاب نور حدقهالبدیع در شرح بعض قصاید عربی و کتاب النحله و رساله ای در علم بدیع و رساله ای در تاریخ وفیات علما و چندین کتاب در ادعیه و اوراد مانند البلدالامین و المنتقی فی العوذ و الرقی و غیر آن. (از روضات)
لغت نامه دهخدا
ابن ابراهیم بن عبیدالله بن زیاد بن ابیه. از امرای عصر مأمون عباسی و مورداعتماد وی بود. نخستین کس بود از آل زیاد که یمن را تسخیر کرد. در سال 203 هجری قمری مأمون عباسی وی را با سپاهی به منظور سرکوب کردن شورشیان یمن فرستاد. اوتهامه را بعد از نبرد سختی به تصرف در آورد و شهر زبید را به سال 204 هجری قمری برپا ساخت و آنجا را مقر فرماندهی خود قرار داد و مردم را به عباسیان دعوت کرد و برای خلفای عباسی خراج و هدایا فرستاد تا سرانجام با کمک مأمون توانست تمام شهرهای جبال و تهامه و عدن و حضرموت و صفا و نجران را تصرف کند و متصرفات خود را بسوی حجاز امتداد دهد. وی به سال 245 هجری قمری در زبید درگذشته است. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 840)
لغت نامه دهخدا